ح مثل حسرت

ساخت وبلاگ

این احساس که دوستدارم وقتی هوا سرده و خیلی ام سرده و بی‎وقفه بارون می باره توی ماشین پارک شده نشسته باشم با شیشه های بالا و با بخاری روشن به تماشای بارون مشغول بشم بر می گرده به زمانیکه اول دبستان بودم و از مدرسه بخونه بر می گشتم که در راهه برگشت در حالیکه هوا سرد بود بارونم میبارید خانمی با شوهر یا همراه یا هر کسی دیگه ای دوست پسرش یا هرچی درون اتومبیل نشسته بودن و به من که مثل موش آب کشیده بودم نگاه می کردن که دارم از کنارشون عبور می کنم... لامصب اون ماشین ... بشدت حس یک فضای امن رو داشت واسم ..هنوز که هنوزه یادم نرفته اون روز ظهرِ ابری و دلگیر و بارون قطع نشدنی و جای امنی که اونا توش بودن و من نبودم.. .

+عکس پست یک مرسدس کلاس G هست.اتومبیلی که اگر پول خریدشو داشتم قبل از هر چیز یکیش رو برای زن نداشته ام می خریدم.چون لازم بود اتومبیلی برونه که از هر نظر ایمن باشه تا در صورت تصادف اتفاقی براش رخ نده. . ..بله حتما باید رانندگی یاد بگیره خودم یادش میدم.

+ نوشته شده در  چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 2:58  توسط 14  | 
14...
ما را در سایت 14 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vierzehna بازدید : 147 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 4:05