گمشده ها.. .

دیدن افراد دست بسته و نشانده بر صندلی در صفحه نخست روزنامه های اول انقلاب و بعد تصاویر اجسادشان در صفحه آخر همان روزنامه که در دادگاهی انقلابی به فاصله کوتاهی حکم تیرباران برایشان صادر و به اجرا در آمده و... به همچنین گمشده ها و سرنوشتشان... از یک طرف چشم انتظاری خانواده ها اقوام و بستگان برای بازگشت آنها از طرفی دیگر شانس کمی که برای زنده پیدا کردنشان وجود داشت ...خلاصه بلبشوئی که در آن دوران بر مملکت حکمفرما بود... اینها به همراه اخبار کوتاهِ موثق و یا غیر قابل تایید و مقالات افراد سرشناس و ناشناس که از آرمان شهر مدنظرشان در فردای انقلاب سخن می گفتن در کل خواندن روزنامه های آن زمان بما کمک می کند تا درک بهتری از فضای انقلابی بدست بیاوریم و البته سرنوشتش..  . ..هر چند ناخوشایند باشد دیدنه تصاویر و چهره های محزون دستگیر شدگان در مدت کوتاهی قبل از سپرده شدنشان بجوخه اعدام...

+پایین عکس گمشده به آگهی اشتباه نشود نگاه کنید.یکی برای حفظ جانش آن دیگری برای یافتن شاید جان دلش متوسل به چاپ آگهی شده.

+ تصویر پست "گمشده ها"ست با ذکر این توضیح که عکس پایینی که قیافشم زیاد واضح در نیومده به نسبت چندتای دیگه بجهت اعلام مسلمون شدنشه یعنی طی یک اقدام انقلابی خودش اومده برای خودش آگهی زده که من اسمم گوناوان یونارسو بوده اهل اندونزی و مسلمان شدم و چون تصادف این تصمیم با روز عید غدیر بوده اسممو گذاشتم محمد علی ..اون یارو سبیل داره که ستون بلندی از توضیحات داره هم ظاهرا حساب داره یک شرکت بوده که چیزی حدود 5میلیون ریال اونزمان رو برداشته و در رفته آگهیش رو زدن شاید یکی شناختش و گزارشش رو داد یا نداد یا مرده یا زنده مونده و در رفته یا در نرفته یا رفته خارج و یا.. .